نویسنده: جواد محدثی

 

«1»
 

خورشید محبت علی (ع) دل های عاشقان فضیلت را روشن ساخته است.
هر دلی، خانه ی موّدت اوست.
هر جان روشنی، فروغ دوستی او را چراغ راه قرار می دهد. ولای علی (ع)، کیمیای دگرگونه ساز دل ها و زندگی هاست. آفتاب مهر علی (ع)، از ورای قرون و پرده های زمان، بر جهان تافته و می تابد.
قرن هاست که غزل سرایان و شطح نویسان، سخنوران و قلمزنان، اهل دل و صاحبان درد، عالمان و عارفان، همه از او دم می زنند و او را سرمشق رادمردی و فتوت می دانند و نام او را زیب و زینت هر کتاب و دفتر قرار می دهند.
و چرا چنین نباشد؟
کدام نسخه جز علی (ع) منحصر به فرد و بی بدیل است؟
کدام کتاب، جز علی (ع)، بی نیاز از شرح و تفسیر است؟ نخستین شهید محراب بود که نقاب خون به چهره کشید و ردای سرخ شهادت پوشید و مسجد کوفه و محراب خونین آن را داغدار خود ساخت و تا ابد، جامه ی سیاه عزا بر قامت کعبه مقدس پوشاند، کعبه ای که زادگاه او بود!

«2»
 

صفات بی نظیر این شهید عدالت و شرف، اسوه ی رهپویان کمال است.
او عصاره ی هستی است و یک کهکشان عظمت و صداقت و عبودیت و شجاعت در وجودش به جلوه گری نشسته است.
عاطفه اش، یتیمان را می رویاند و می شکوفاند،
حلم او، آتشفشان ها را به فراموشی می خواند،
جود و سخاوتش، حاتم طایی ها را از یادها برده است، زندگی اش تفسیر حیات است و حیاتش، روح زندگی.
راه او «میزان» رفتن و بودن است و رفتارش «صراط مستقیم».
زهد او، بی قدری دنیا را نشان می دهد و علم او سرچشمه معرفت های ناب است.
مناجات های او، راز عبودیت را به عارفان می آموزد، مظلومیت او، تسلی بخش همه ی مظلومان تاریخ است، و محراب خونین کوفه، گواه عدالت اوست.

«3»
 

شهادت مولی به تیغ خوارج نهروان، درس ها و نکته ها دارد، بسی آموختنی!
وقتی گروهی از «مدار ولایت» خارج شوند، راهشان تیره و تار، دل و جانشان ظلمانی و عمل شان تبهکارانه است، آنگونه که در نهروانیان دیدیم.
علی (ع) کشته نفاق و سفاهت و لجاجت خوارج شد و با شهادتش، جهان از عدالت مجسم محروم ماند.
آن شهید، امید محرومان بود و پنه مستضعفان، تجسم ایمان بود و تبلور مکتب، یار محمد (ص) بود و بازوی پرتوان اسلام، امیر مؤمنان (ع) بود و پیشوای پرواپیشگان.
قدیسی بود پاک، که با خاکیان زیست و با محرومان همدلی داشت و زیباترین و دوست داشتنی ترین لقب او «ابوتراب» بود.
با نهروانیان و پیمان شکنان و متجاوزان جنگید، تا جهل و فریب و بغی و سرکشی را سرکوب کند و با مشت حق بر دهان باطل بکوبد و حریم شکنان را در پیشگاه عدالت، به خضوع وا دارد.
او حقیقت روشن دین و جلوه ی راستین مکتب بود.
نخستین شهید محراب بود که نقاب خون به چهره کشید و ردای سرخ شهادت پوشید و مسجد کوفه و محراب خونین آن را داغدار خود ساخت و تا ابد، جامه ی سیاه عزا بر قامت کعبه مقدس پوشاند، کعبه ای که زادگاه او بود!

«4»
 

شهادت علی (ع) شاهد عدالت او بود.
خون همیشه جوشان فرق مطهرش، سند حقانیت آن جاودانه مرد تاریخ بود.
هنوز هم غروب، رنگ و ماتم او را دارد.
شب، سیاه پوش سوگ امیر مؤمنان(ع) است.
و هر شیعه، هر جا که باشد، در روز شهادت مولایش، داغ یتیمی را احساس می کند.
هنوز در سوگ او، آسمان تیره، اشک ستاره می ریزد و شب از فراق او ماتم زده است.
اینک زمان، به گواهی جاودانگیِ آن «جاودانه مرد»، ایستاده است.
و ... زمین، میراث دار فضائل اوست.
غدیر علی (ع) هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی مواج از کرامت هاست.
کوچه و بازار کوفه، هنوز هم ردّ پای علی (ع) و آهنگ صدای او و طنین خطبه هایش را در خود حفظ کرده است.
محراب علی (ع) هنوز هم از خون فرق شکافته ی مولا رنگین است.
آجرهای مسجد کوفه و در و دیوار آن معبد عظیم، هنوز ناله ی «فزت و رب العکبه» را می شنود. یتیمان تاریخ، هنوز هم چشم انتظار نان و غذای علی (ع) نشسته اند و محرومان با سفره ای تهی هنوز هم چشم بر در، منتظر دست های کریم آن وصیّ پاک و قهرمان خیبر گشایند.
دل های ما، چاهی است انباشته از رنج نامه های غریبانه ی علی (ع).
غروب ها، یادآور غروب خورشید امامت در «21 رمضان» است و «داغ علی» چنان عظیم و سنگین است که کوهها را از هم می پاشد و دریاها را به تلاطم می اندازد.

«5»
 

شهادت شیر خدا علیّ مرتضی (ع) نشانه ی بی کفایتی مردم آن روزگار، برای بهره بردن از آن وجود سراسر برکت و معرفت است.
عنودان و کین توزان، در «جمل قدرت طلبی» و در «صفین عدالت گریزی» و در «نهروان حق ستیزی»، به جنگ با علی (ع) برخاستند و برای خاموش ساختن مشعل روشنگر فضیلت ها دست به هر کاری زدند و در سال های پس از شهادتش نیز، زبان ها را بریدند، خون ها را ریختند و زندان ها را آکندند.
اما خورشید کرامت بار او، همچنان تابید و همه جا را فرا گرفت.
زمین و زمان و تاریخ و جهان، از آوازه ی عدل و فضل او پر شد.
کلام علوی بر بام هستی، پلی از جاودانگی زد.
خطبه هایش در زیر تاق و رواق این عالم، طنین افکند.
کوردلان و تنگ چشمان و شب پرگان، از شهادت او طرفی نبستند و نتوانستند نام و یادش را از «خاطره تاریخ» بزدایند.
علی (ع) همچنان ماند و ماند و جهان بشریت را به فرزانگی و خردورزی و عدالت گستری خواند.
امروز، هر که در دل و زبان و در گفتار و کردار، رهپوی راه اوست و هر که با سیره او همسان و همسوست، «علوی» است.
جانی که سرمست «شراب ولا» نیست، تهمتِ «بودن» است.
امروز، علی (ع) در رفتار همه ی حسینی مسلکان، در سیره ی همه ی فاطمی خویان، در مقاومتِ همه ی مجتبی کیشان، در انتظار همه ی مهدی جویان، متجلی است.
در آینه ی جمال و جلال و کمال، زلال ترین و شفاف ترین چهره، چهره ی علی (ع) است.
اگر آینه شوی،
در قاب دلت، جز سیمای علی (ع) نمی یابی!
منبع:ماهنامه پیام زن شماره 210